خداحافظ...
آخرین کلامی که از تو شنیدم
و باز قصهی تلخ جاده و آن راه بلند...
که تو را از خلوت من می ربود
سمان می گریست
شیشه ها می گریستند
♥و من مبهوت رفتنت♥
در پس شیشه های مه آلود
بغض دردناکم را بلعیدم
دیوانه وار خندیدم
و تو را بدرقه کردم...
خداحافظ...

نظرات شما عزیزان:
|